بررسی چند سیاه مشق از میرزا غلامرضا اصفهانی


بررسی چند سیاه مشق از میرزا غلامرضا اصفهانی

بررسی چند سیاه مشق


مقدمه

آن چه امروزه به عنوان سیاه مشق می شناسیم، هنرمندانه ترین بخش خوشنویسی ایرانی است؛ جایی که ترکیب بندی و درک عالی از فضا و کادر رخ می نماید. با پیدایش نستعلیق، خط ویژه ی ایرانیان، سیاه مشق معنا یافت. هر آن چه وجه مثبت در تمدن کهن ایرانی نامیده می شود، در نستعلیق خودنمایی می کند؛ ظرافتِ همراه با صلابت، نجابتِ همراه با زیبایی، شاعرانگیِ همراه با آرامش و رندیِ همراه با سلامت. نستعلیق عصاره و دُرد ذوق و زیبایی شناسی ایرانی ست و سیاه مشق نمایش هنرمندانه ی این پدیده ی شگفت ایرانی.
در چند سال گذشته بسیاری از طراحان گرافیک ایران برای اثبات ایرانی بودن کارهای شان، به سیاه مشق استناد کرده اند؛ به ویژه به خصلت روی هم قرار گرفتن و درهم رفتن حروف و کلمات. شاید این مختصر کمک کند تا دلایل زیبایی سیاه مشق نشان داده شود.


آنچه سیاه مشق نامیده می شود، به دو گروه قابل تقسیم است:
1. گروهی که جنبه ی تمرینی دارند و معمولاً خوش نویسان پیش از نوشتن متنی مشخص ، برای به اصطلاح دست گرمی، کلمات و حروفی را روی کاغذ می نویسند. گاه نیز برای ملکه شدن یک شکل از حروف و یا ترکیب های گوناگون ، تعداد زیادی از آن نوشته می شود. (تصویرهای 1 و 2 )

تصویر 1 : میرزا رضا کلهر

تصویر2 : میرزا رضا کلهر


2 . سیاه مشق هایی که شکلی مستقل یافته اند و در دوره ی قاجار به اوج کمال خود می رسند.
در این نوشتار گروه دوم مورد نظر هستند.
برترین ویژگی سیاه مشق ریتم ( تکرار ) است . ریتم از یک سو تأکید و شخصیت بخشیدن به هر یک از عناصر است و از سویی به خوشنویسی اجازه می دهد تا با استفاده از آن، فضاهای مثبت و منفی فعال و زیبا بیافریند. اغلب سیاه مشق ها به شکل مایل ( مورب ) نوشته می شوند محور تعادل، قطرهای کادر هستند و تعادل با استفاده از کشیده های تخت، نمایشی مضاعف می یابد.
در ناب ترین سیاه مشق ها که وجود هر حرف یا کلمه نقطه ای حساس در ترکیب بندی است، امضا، کلمه و یا بخشی از متن به صورت عمودی و یا در خلاف جهت حرکت سایر نوشته ها بر پویاتر کردن ترکیب می افزاید.
در برخی از سیاه مشق ها خوش نویس از دو یا چند قلم استفاده کرده است که فضایی با عمق و پرسپکتیو به دست آمده است. هر چند تلاقی حروف و کلمات و قرار گرفتن آن ها بر روی همدیگر نیز چنین احساسی را ایجاد می کند.
عناصر سیاه مشق ( حروف و کلمات یا مفردات و ترکیب ها) در ذهن بیننده آشنا هستند و با او ارتباط برقرار می کنند، اما از سویی ناخوانا هستند و بیننده را وادار به تأمل می کنند.
اکنون به بررسی و تجزیه ی چند سیاه مشق از پربارترین دوره ی سیاه مشق ها یعنی عصر قاجار و از شاخص ترینِ آن ها، میرزا غلامرضا اصفهانی، می پردازیم. هر یک از این سیاه مشق ها به دلیلی انتخاب شده اند و بسیاری از نکات درباره ی همه ی آن ها صادق است.
از روی هم قرار گرفتن حروف و کلمات، فضاهایی ایجاد می شود که در اینجا آن را تداعی می نامیم ( تصویرهای 3 و 4 ). همچنین از قرار گرفتن نقطه های آغاز و پایان و استفاده از زوایای آنها در مقابلِ هم، حرکت جدیدی به وجود می آید که آن را توالی نامیده ایم. ( تصویرهای 5 و 6 )






1 . این سیاه مشق در دوره ی اوج و کمال هنری میرزا غلامرضا، یعنی درسال 1303 هجری نوشته شده است. استحکام و توانایی حیرت انگیز قلم، آدمی را وا می دارد تا در جای جای این اثر تأمل کند. یک حرکت دایره ای به مرکزیت محل برخورد قطرها وجود دارد که اگر شروع آن را ریتم زیبای ( ر ) در کلمه ی « خاطر» فرض کنیم، با انحنای (ی) در « جمعی » و ( ن) در «ین» ادامه پیدا می کند و با چرخش بسیار زیبای (س ) در «سنه» که معکوس نوشته شده است، ادامه می یابد. کشیده ی (ش) در « داشتیم» این دایره ی فرضی را نصف می کند . ( تصویرهای 7 تا 9 )




دایره ها بیشتر به سمت چپ تمایل دارند و عمودها در اطراف کادر به صورت مدوّر چیده شده اند و مورب ها تنها در بخش پایین خودنمایی می کنند. عنصری که با وجود کوچکی به شدت عرض اندام می کند، نقطه ی (ن) در پایین سمت چپ است. نکته ی جالب در سیاه مشق های میرزا غلامرضا این است که در اکثر آن ها به جز ( ن) نقطه ی حرف دیگری را به کار نمی برد، اما ( ن ) منفردی وجود ندارد که فاقد نقطه باشد . ( تصویرهای 10 تا 13 )



آنچه درآغاز نوشته تحت عنوان توالی نام بردیم، در این اثر به اوج می رسد. از بالا به پایین توالی «ح» و « لی » و « ن » و « س » در ( سنه ) و « د » و « طر» و همچنین یک ریتم بسیار زیبا که در پایین کادر سمت راست وجود دارد و اتصال های پنهان و در نتیجه ترکیب بندی محکم را به رخ می کشد. این توالی ها چون بندهای اسلیمی در نقوش تزئینی است و عناصر را نگه می دارند. ( تصویر 14 )




2 . این اثر فاقد حروف دایره ای است. سیاه مشق شامل شانزده کشیده است که از این میان چهار کشیده منحنی و دوازده کشیده تخت هستند. محل برخورد قطرها ( میان کادر ) ، وسط چهار کشیده ی اصلی سیاه مشق است، که زیر همدیگر قرار گرفته اند و فاصله ی زیر کشیده ی « مشکلگشا» تا کشیده ی ( ت ) در « دست » به اندازه ی زیر کشیده ی « دست » تا بالای کشیده ی «علی» است . ضمناً محل برخورد ( الف و ت ) است . ( تصویرهای 15 و 16 ).


امتداد چهار کشیده ی اصلی درپایین به هفت کشیده ی ( ت ) می رسد که در هم فشرده شده اند. این هفت کشیده تیرگی زیادی را در پایین سمت چپ ایجاد کرده اند که اگر چه تا حدی با سفیدی بالای کشیده ی « مشکلگشا» تعدیل شده است، اما همچنان تأکید و فشار خود را حفظ می کند.
کلمات دراین سیاه مشق به گونه ای نوشته شده اند که گویی از بالای سمت راست به پایین سمت چپ فرود می آیند و در پایان این فرود بر روی هم انباشته می شوند و این فشار با هفت کشیده ی (ت ) به قدری زیاد است که برخی کلمات مانند «شنبه» و « سنه » به صورت وارونه از جداره ی سمت چپ کادر بالا رفته اند و چشم را به گردش وا می دارند.
چنان چه کادر را از جهت عمودی به سه قسمت تقسیم کنیم، تیرگی ها از سمت راست به چپ افزایش می یابد و شاهد بیشترین اهمیت در کشیده های قسمت میانی هستیم. وجود عمودها و مورب ها در نیمه ی سمت راست کادر به خوبی خودنمایی می کنند. کاملاً واضح است که عمودها و مورب ها در مقابل کشیده ها فقیرند و قدرت و استحکام سیاه مشق با کشیده ها حفظ شده است .( تصویرهای 17 تا 21 )




نکته ی جالب توجه آن است که کلمه ی « مشکلگشا» با حذف گ ( مشکلگشا ) نوشته شده است. چنان چه این کلمه جدای از هم نوشته می شد، ( مشکل گشا ) یک دایره اضافه می شد. چنان چه ( گ ) آن نوشته می شد، مربع مستطیل کامل به دست آمده از کشیده ها، به صورت فعلی خودنمایی نمی کرد. ( تصویر 22 )



در شکل بعد تداعی ها و توالی های زیبایی اثر نشان داده شده است. توالی ( رـ د ) به همراه کشیده ها و سرکش های ( ک و گ ) بیش از همه خودنمایی می کند. در این سیاه مشق نیز علاوه بر فضاهای بسیار زیبا و تقسیمات متناسب کشیده های میانی کادر، شاهد یک توالی در بالای کادر هستیم که از ( ز) در « هوالعزیز» و کشیده ی ( س) در « دستخدا » به وجود آمده است. این توالی علاوه بر به چرخش درآوردن حروف و کلمات در کل کادر ، ریتم زیبایی را نیز به نمایش گذاشته است . ( تصویر 23 )



3 . نظم هندسی بی نظیری در این سیاه مشق وجود دارد. این اثر نمونه ای است برای آن که ادعا کنیم، خوش نویس بی هیچ قیدی نسبت به شعر، تنها از زیبایی حروف و کلمات به عنوان عناصر طراحی استفاده کرده است. چرا که شعر در نزدیک به انتها رها شده است . ( تصویر 24 )
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند...
با آن که امکان نوشتن مابقی شعر ( چاره نیست ) به جای « تحریر گردید » در سمت چپ و به صورت عمودی وجود داشته است، اما شعر رها شده و تنها به ترکیب بندی پرداخته شده است.
تقریباً کلیه ی کشیده ها در 3/2 سمت راست کادر و کلیه ی دوایر در 3/1 سمت چپ جای گرفته اند. تقسیم کادر به سه بخش عمودی نشانگر این نظم است . ( تصویر 25 )



حروف ریزتر و مورب ها در تقسیم بندی مورب ، کادر را به سه قسمت تقسیم می کنند. وجود مورب های فراوان « بحر» و « جز » حرکت و موج زیبایی را به وجود آورده اند. ( تصویرهای 26 تا 29 )





4 . علت انتخاب این سیاه مشق توانایی خوش نویس در حفظ زیبایی اثر با وجود عناصر زیاد و برخورد تصویری با موضوع شعر است. سیاه مشق بیتی است از حافظ:
در این شب سیاهم گمگشته راه مقصود
از گوشه ای برون آ ای کوکب هدایت
وجود تیرگی زیاد در کار و فضای گرفته ی آن ، نشان دهنده ی برخوردی تصویری است در این اثر یک تیرگی چشم گیر که تقریباً در وسط قرار دارد به چشم می آید. ( تصویر 30 )
با تقسیم کادر به وسیله ی مورب های موازی قطر، تجمع عمودها، کشیده ها و دایره ها و بیش از همه حرکت کشیده ها در بخش میانی خودنمایی می کنند. حروف وکلمات ریزتر در این سیاه مشق نیز بر روی قطرها قرار گرفته اند و این حالت پنهان توانسته است به خوبی از به هم ریختگی سیاه مشق جلوگیری کند و آن را درهم پیچید . ( تصویرهای 31 تا 38 )







در این اثر یکی از زیباترین توالی هابه نمایش گذاشته شده است . کشیده ها بر روی دو مورب، تیرگی را به وجود آورده اند. یکی شامل کشیده های: « گمگشته « ، « سیاهم» و « شب »، و دیگری کشیده های « گوشه » . این دو خط بر روی قطرهای مربع های طلایی بالا و پایین کادر قرار دارند. عمودهای به وجود آمده از ( الف و لام ) « هوالملک القدیم » در گوشه ی سمت راست بالا ریتم بسیار زیبایی را به وجود آورده اند و دایره ها در سمت چپ جمع شده اند.
( مربع آبی رنگ ). دو کشیده ی ( س ) در پایین سمت راست، در حالی که خود به صورت دو سطح هستند، با ایجاد یک فضای خالی در میان خود تشکیل سه سطح داده اند. ( تصویر 39 )