مصاحبه با هنرمند مکزیکی Edmar Cisneros


مصاحبه با هنرمند مکزیکی Edmar Cisneros

مصاحبه با هنرمند مکزیکی Edmar Cisneros



Edmar Cisneros یک فلسفه جالب و منحصر به فرد در مورد طراحی دارد که در همه آثارش نیز به چشم می خورد. رابطه ادمار با فتوشاپ طی سال ها به شکوفایی قابل توجهی رسیده است و این باعث شده تا او سبک مختص خود را پیدا کند. در این مصاحبه ادمار در مورد درگیری ها و چالش هایی و موفقیت هایی که با هنر و فتوشاپ داشته است صحبت خواهد کرد. شما را به خواندن این مصاحبه دعوت می کنیم.



از اینکه در این مصاحبه شرکت کردید از شما سپاسگزاریم، لطف خودتان را معرفی کنید. اهل کجا هستید و چگونه وارد این عرصه شدید؟

سلام به همه، اسم من ادمار سیسنروس است، 22 سال دارم و در حال حاضر در مکزیکوسیتی زندگی می کنم. من یک گرافیست و طراح مستقل هستم و هم اکنون در حال تحصیل در رشته انیمیشن دیجیتال هستم. من کارم را با یک ورژن قدیمی Paint Shop pro شروع کردم؛ تا قبل از سال 2007 به کار روتوش عکس مشغول بودم، در آن زمان تصادفا با چند وب سایت از جمله Deviantart آشنا شدم، آنجا بود که به دنیای هنر دیجیتال معرفی شدم. در نهایت به تحقیق و جستجوی موسسات و بنیادهای هنری مانند Evokeone، Depthcore و Slashthree پرداختم که در آنجا تحت تاثیر کیفیت تصاویری که در فتوشاپ طراحی شده بود قرار گرفتم بنابراین من مجذوب فتوشاپ شدم.
من عدات داشتم زمان زیادی را صرف جستجو در قسمت های مختلف فتوشاپ و پیدا کردن سایت های آموزشی و الهام بخش همچنین ارائه آثرم برای نمایش در Deviantart کنم تا از این طریق بازخورد دیگران را نسبت به کارم ببینم. من وسوس زیادی برای خلق آثارم به خرج می دهم و می دانم که کم کم بهتر خواهند شد.



آیا همیشه یک فرد هنرمند بوده اید؟ یا بعدا به این علاقه خود پی بردید؟ از کی این اتفاق در زندگی شما رخ داد؟

وقتی جوان تر بودم عادت داشتم شب ها طرح اجسام مختلف را روی کاغذ نقاشی یا طراحی کنم. پس از چند سال که به همین منوال گذشت علاقه ام از طراحی و نقاشی را از دست دادم تا اینکه وارد عرصه هنر دیجیتال شدم. من مدادم را به براش های رایانه تغییر دادم و علاقه خودم را در این زمینه کشف کردم.



اولین تجربه شما در فتوشاپ شبیه چه چیزی بود از آن پس به عنوان یک طراح چطور پیشرفت کرده اید؟

به یاد می آورم زمانی که اولین بار از فتوشاپ استفاده کردم تعدادی براش گرانج و براش گل دانلود کرده بودم و با آنها شروع به طراحی کردم. احساس کردم کار با این نرم افزار مشکل است اما وقتی علاقه ام به آن بیشتر شد شروع به پیدا کردن آموزش های آنلاین در مورد نحوه استفاده از آن کردم. PSDTUTS+ و Abduzeedo دو تا از سایت هایی هستند که فکر می کنم همه آموزش های موجود در هر دو سایت را باز طراحی کرده باشم. پس از آن آموخته هایم را در کارهایم مورد استفاده قرار دادم. سال ها طول کشید تا من بتوانم سبک طراحی ام را بدون نیاز به منابع الهام بخش و با استفاده از ایده و تخیلات ذهنی ام ارتقا دهم.



وقتی به آثار قدیمی تر شما نگاه می کنیم متوجه یک تغییر قابل توجه در ظاهر طراحی های شما می شویم. کلید اصلی در تغییر سبک و ارتقای تکنیک ها را در چه می دانید؟

وقتی هنوز در حال یادگیری فتوشاپ بودم دوست داشتم کارهایی که دیگران انجام داده اند را انجام دهم، یا به عبارتی دنباله رو سبک دیگر طراحان باشم. این روند زمانی که به انجمن های هنری پیوستم تغییر پیدا کرد. در این انجمن ها یاد گرفتم خلق سبک هنری مختص به خودم چه اهمیتی دارد، به این ترتیب سبک و سیاق کارم تغییر کرد همچنین طرز تفکرم نسبت به هنر نیز دچار تحول شد. این چیزی بود که به تدریج یاد گرفتم.



سبک هنری خاص خود را چگونه توصیف می کنید؟

باید بگویم من یک مجموعه سبک خاص را در همه آثارم دارم. من دوست دارم از دستکاری عکس به طراحی سه بعدی و نقاشی دیجیتال حرکت کنم و همچنین از سورئال به سبک فانتزی و تخیلی پیش بروم. این ها همه به این بستگی ارد که روی چه پروژه ای کار می کنم. هیچ چیز ثابت نیست.



قطعه "Savant" (دانشمند) یک طرح غیر معمولی است که از چند عنصر اصلی و منحصر به فرد تشکیل شده است. آیا می توانید به ما بگویید این قطعه درباره چه موضوعی است. لطفا کمی در مورد روند طراحی آن نیز صحبت کنید.

savant یا دانشمند به کسی گفته می شود دارای توانایی خاصی است که از حالت طبیعی بیشتر است و من می خواستم نشان دهم چنین فردی از حالت نرمال فراتر رفته و محدودیت های جهان طبیعت را شکسته و این صحنه را به زیبایی به تصویر کشیدم. من از نرم افزار Cinema4D و تعدادی بافت سنگ برای پس زمینه طرح و نیز از C4D برای رندر کردن شاخه ها استفاده کردم. سپس یک تصویر استوک از یک مدل انتخاب کردم که به خوبی با مفهوم مورد نظر من مطابقت داشت، سپس تصویر را روتوش کردم. کاری که من دوست دارم با کارهایم انجام دهم، استفاده از پالت رنگ های خنثی و افزودن مقداری جزییات رنگی است، در این مورد تصمیم گرفتم رنگ های اصلی را سیاه، خاکستری را در نظر بگیرم و از رنگ سفید برای شاخه ها برگ ها و هاله ای از رنگ صورتی برای بدن مرد استفاده کنم.



به نظر خودتان بزرگ ترین عیب شما هنگامی که طراحی می کنید چیست؟ چطور سعی می کنید آن را اصلاح کنید؟

احتمالا بزرگ ترین عیب من این است که نیم توانم مفاهیم را به طور کامل بسط بدهم. این باعث می شود که در کارم گم شوم. از نظر تکنیکی، انتخاب یک پالت رنگ یا یک تصویر استوک که با ایده اولیه کار همخوانی داشته باشد کار مشکلی است که منجر به یک نتیجه نا تمام یا نتیجه ای که از آن راضی نیستم می شود به علاوه زمان زیادی نیز از دست رفته است. من به این نتیجه رسیده ام که کشیدن طرح اولیه از ایده هایی که در ذهنم دارم قبل از طراحی و یا نوشتن همه عناصری که می خواهم در طراحی بگنجانم و یا یک برنامه ریزی و داشتن نقشه از قبل تعیین شده کمک زیادی می کند.



مجددا از حضور شما در این مصاحبه سپاسگزارم. چه توصیه و یا پشنهاد خاصی برای خوانندگان ما دارید؟

من هم از اینکه چنین فرصتی را در اختیارم قرار دادید از شما تشکر می کنم. فقط می توانم بگویم که دست به آزمایش و امتحان بزنید تا مهارت هایتان ارتقا پیدا کند. سعی کنید ایده های خود راتحقق ببخشید مهم نیست چه اندازه این ایده ها احمقانه هستند. تا زمانی که می شنوید فریاد بزنید.